فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

فــــــــــاطمــــــــــــــه جـــــون

تولدت مبارک

سلام بچه ها... امروز تولد فاطمه جووووووووووووووونمه!!! تو این ادرس ما یه جشن تولد دارییییییییییییییییییییم منتظرتونم حتما بیاین happybirthday1392.blogfa.com
25 ارديبهشت 1392

شیطووووووون

سلااااااام بچه ها بچه ها این فاطمه انقدر شلوغ می کنه ک ما باید یه کارایی ک نباید بکنیم می کنیم! یادمه چند وقت پیش زنداییم بیرون بود و فاطمه پیش منو دختر خالم و خاله کوچیکم بود.فقطم ما خونه بودیم...هرچی این فاطمه شلوغ کرد ماهم پا به پاش شلوغ کردیم ولی اخرش خالم از دستش عصبانی شد!منو دختر خالمم خسته شدی بودیم!از بس که این فاطمه دنبالمون دویید! و اخرش متاسفانه مجبور شدیم این بلا رو سرش بیاریم: دیگه نزدیک بود زیر گازم روشن کنیم ولی فاطمه جون شانس اورد که مادر بزرگم رسید! دلمممممممممممم براششششششششششش تنگییییییییییییییییییییییییییییییده!!!!!!!!!!!!! دعا کنید زود تر امتحانام تموم بشه و بیان تهران... دوستتون دارم ...
17 ارديبهشت 1392

فاطمه شلوغ کار

سلااااااام بچه ها بچه ها یه چیزی بگم بخندین؟! فاطمه جونمون تازگیا یاد گرفته یهو وسط دعوا و خواب و خنده و غذا خوردن و...به یکی میگه:عشق منی!یا مثلا می گه جان منی!بیشتر وقتام می گه:دوست دارم! تو عید یه شب خونه خالم بودیم.وسط غذا برگشت به بابا بزرگم گفت: اقا جون جانه منی! ما که همه وسط سفره غش کرده بودیم از خنده! یه شبم من رفتم خونشون که پیشش بخوام،خوابید پیشمو شروع کرد حرف زدن و تعریف کردن که چون من خوابم میومد چیزی متوجه نمیشدم.بعد بهم گفت:سمانه جون قصه ی اون اقا گرگه که میره خونه ی بزبز قندی و می گی؟! منم گفتم باشه...اولاش همینجوری هر چی از دهنم دراومد براش تعریف کردم"بیشتر شبیه خرافاته تو خواب تا قصه شنگول و منگول"که خانوم...
16 ارديبهشت 1392
1